برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ
برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ

برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ

همین الان که رو تختم نشستمُ دارم تایپ میکنم کمتر از 24ساعت مونده که عشقم بیاد پیشم...واقعا تحمل همین یک روزم واسم سخته...خیلی حالم بده...خیلی دلم میخوادش...هنوز نیومده دارم غصه ی جدا شدنُ میخورم...غصه ی دلتنگیای بعدشُ...میدونم هر ثانیه که کنار هم باشیم وابستگیمون بیشتر میشه...میدونم دوباره باید با اشک راهیش کنم...میدونم هر روز که میگذره حالِ جفتمون بیشتر از این فاصله میگیره...

+دلم گرفته امشب...زود بیا امین...فقط بیا...دیگه بدونِ تو نمیتونم :(

+فرداشب امینم میاد اینجا...سه شنبه ظهرم با هم میریم دیارِ یار :) ...دوباره کلی خاطره ی خوبُ عکسُ لحظه های ناب و البته بعد از همه ی اینا دوباره دلتنگیُ دوری :(

+کاش زمان از فرداشب کند بگذره...کاش ثانیه ها ارومتر بگذرن...قراره منو عشقم چند روزُ با تمام وجودمون زندگی کنیمُ کلی لحظه های خوشگل بسازیم به تلافیِ همه ی این فاصله و دلتنگیا...

+خدایا مواظب عشقم باش...مواظبش باش که صحیحُ سالم برسه...وقتی تو جادست دلشوره دارم همش...

+ببخشید که چندوقته بی انرژی امُ همش غُر میزنم...دیگه راحت میشین از غُرغُرای من...آخه بمب انرژیم داره میاد ^_^