برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ
برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ

برامـ هیــچ حسـی شبیــہ تـــ♥ـــو نیستـــ

زیبــاترین پـــازلِ دنیاستـــ

وقتــی فاصله ی بین انگشتــانمــ

با انگشتــان تــــ♥ـــو پُر میشــود...

از آرامش و حسِ خوبِ این 3روز هر چی بگم نمیتونم توصیفش کنم...فوق العاده بود...اینقد همه چیز عالی بود که نفهمیدیم چطور گذشت...3روز پُر از عشقُ آرامش کنارِ زندگیم...

چه اولین های خوشگلی رو با هم تجربه کردیم :)

ハート のデコメ絵文字11 تیر 94 نفسم ساعت 10 از راه رسید...

ハート のデコメ絵文字12 تیر 94 ظهر رفتیم بیرون تا شب...خیلی خوش گذشت...یه عالمه هم عکسای دونفره گرفتیم :)

ハート のデコメ絵文字13 تیر 94 واسه افطار با بابام اینا و آجی اینا و دوستِ بابا و بچه هاش رفتیم بیرون...اونجا هم خیلی عالی بود...شبم اومدیم خونه و تا صبح فقط خوراکی خوردیمُ حرف زدیمُ خندیدیم با هم :))

ハート のデコメ絵文字14 تیر 94 تا ظهر خواب بودیم بعدشم عشقم ساعت 2ونیم رفت :(

وقتی با حوصله موهامُ واسم میبافه ^_^

وقتی خودش گُشنشه ولی اول واسه من لقمه میگیره...

وقتی دستمو تو دستش فشار میده میگه: روزام بدونِ تو نمیگذره...

وقتی صبح از خواب بیدار میشی میبینی کنارتهُ محکمتر بغلش میکنی...

وقتی تیکه خوشگلُ قرمزِ هندونه رو میده به من :))

وقتی پشتِ فرمون دستامُ میگیره تو دستشُ گاهی یه بوسِ خوشگل میذاره رو دستم...

وقتی یه عالمه وسیله میاره واسمُ من با دیدنِ تک تکشون ذوق زده میشم...کلیکــ ^_^

و یه عالمه لحظه های عشقانه ای که تو همین فرصتِ کم با همُ کنارِ هم ساختیم...

+دوست دارم امینم...مرسی واسه همه چیز عشقم...زنــــدگــــــــیِ مــــــن :)

+حالا لحظه شماری میکنم واسه بعد از ماه رمضون تا دوباره کنارِ هم باشیم...

+ دامه مطلب عکس...بدونِ رمز...

+عکس گوشه وب هم عکسِ خودمونه...خیلیاتون پرسیده بودین :) 

وقتی منتظریم غذامونُ بیارنُ تو همون فاصله سرشو میذاره رو شونمُ خوابش میبره :)

عشقت که شکمو باشه[به قولِ خودش مزه باز:)))

یه عصرانه ی خوشمزه تو یه رستورانِ سنتیُ خوشگل...

وقتی دونه دونه بادوم زمینیا رو پوست میکُنه و یکی خودش میخوره یکی میده به من :)